تاریخ انتشار : سه شنبه 2 آذر 1400 - 15:23
113 بازدید
کد خبر : 116305

خطر کمبود پزشک در برخی رشته‌ها طی چند سال آتی/ دو علت مهم مهاجرت پزشکان

خطر کمبود پزشک در برخی رشته‌ها طی چند سال آتی/ دو علت مهم مهاجرت پزشکان

رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور گفت: در ۲۰ ماهه مبارزه با کرونا ۱۴۸ پزشک را تقدیم کردیم که نشان می‌دهد جامعه پزشکی ما شجاعانه در خط مقدم مبارزه با کرونا سینه سپر کردند و این تعداد بالای شهدا نشان می‌دهد جامعه پزشکی شریف و مردم دوست است و گویاترین سندی است که نشان می‌دهد

خطر کمبود پزشک در برخی رشته‌ها طی چند سال آتی/ دو علت مهم مهاجرت پزشکان

رئیس کل سازمان نظام پزشکی کشور گفت: در ۲۰ ماهه مبارزه با کرونا ۱۴۸ پزشک را تقدیم کردیم که نشان می‌دهد جامعه پزشکی ما شجاعانه در خط مقدم مبارزه با کرونا سینه سپر کردند و این تعداد بالای شهدا نشان می‌دهد جامعه پزشکی شریف و مردم دوست است و گویاترین سندی است که نشان می‌دهد که قاطبه جامعه پزشکی ما همانی هستند که مردم از یک حکیم انتظار دارند.

به گزارش ایسنا، دکتر محمد رئیس زاده در نشست خبری که در سازمان نظام پزشکی برگزار شد، ضمن تبریک هفته بسیج و با اشاره به خدمات جامعه پزشکی در دوران دفاع مقدس و عرصه مقابله با کرونا گفت: جامعه پزشکی در طول تاریخ یکی از جلوه‌های عظمت ایران زمین و یکی از سرمایه‌های جهانی بوده است. بسیاری از جانبازان ما مرهون زحمات جامعه پزشکی هستند حتی بسیاری از پزشکان ما هم جزو جانبازان هستند. جا دارد از همکارانم به عنوان مدافعان سلامت هم یاد کنیم که در عرصه مبارزه نفس‌گیر با بیماری کرونا، جان‌شان را فداکارانه تقدیم کردند و در راه حفظ سلامتی مردم از وجودشان گذشتند.

۱۴۸ پزشک شهید در دوران کرونا

وی افزود: بیش از ۱۴۰ نفر از پزشکان ما در عرصه مبارزه با کرونا، جان‌شان را از دست دادند و بیش از ۲۵۰ نفر در کل جامعه پزشکی شهید تقدیم کردیم که البته آمار غیررسمی و ثبت نشده حتما بیش از این است. وقتی با دوران دفاع مقدس مقایسه کنید، شاهدیم که حداقل در بین پزشکان بیش از سه برابر در این مدت کرونا نسبت به هشت سال دفاع مقدس شهید تقدیم کردیم. ۵۰ تا ۶۰ نفر شهید در دوران ودفاع مقدس داشتیم اما در ۲۰ ماهه مبارزه با کرونا ۱۴۸ پزشک را تقدیم کردیم که نشان می‌دهد جامعه پزشکی ما شجاعانه در خط مقدم مبارزه با کرونا سینه سپر کردند و این تعداد بالای شهدا نشان می‌دهد جامعه پزشکی شریف و مردم دوست و گویاترین سندی است که نشان می‌دهد که قاطبه جامعه پزشکی ما همانی هستند که مردم از یک حکیم انتظار دارند.

رئیس‌زاده تاکید کرد: در عین حال رسانه‌ها باید از منظر صیانت از این جامعه سلامت وجود داشته باشد و به یک نگاه صنفی بسنده نشود. یکی از فاکتورهای تاثیرگذار، رسانه‌ها هستند. ما به تعامل سازمان با رسانه‌ها بسیار پایبندیم و در تلاشیم تا این سرمایه ارزشمند را دچار خدشه و آسیب نکنیم. جامعه پزشکی یکی از سرمایه های کل کشور بوده و هست و در این دوره از تاریخ هم حفاظت و صیانت از این سرمایه برعهده ما و رسانه است. اگر این سرمایه دچار آسیب شود، یعنی سلامت جامعه دچار آسیب شده است. نگاه‌مان به جامعه سلامت کشور نباید یک نگاه صنفی یک سویه باشد.   اینکه خدایی نکرده استثناها را قاعده قرار دهیم و چیزی را از جامعه پزشکی تصویر کنیم که حقیقت غالب نیست، اعتماد جامعه را به این‌ سرمایه عظیم کم می‌کنیم که خطر جدی برای سلامت مردم خواهد داشت.

نگاه احترام جهان به جامعه پزشکی ایران

رییس‌زاده ادامه داد: در حال حاضر نسبت به بسیاری از کشورهای منطقه و دنیا، نگاه بسیار مثبت و احترام‌آمیزی به جامعه پزشکی ایران دارند که ماحصل زحمات اساتید، دانشجویان، کادر بهداشت و درمان و… و. است. این نگاه باید روزبروز تقویت شود و به سمتی نرویم که به این سرمایه آسیب بزنیم. حتما جامعه پزشکی، خدوم و پیشرو است و آمار شهدایی که هم در دوران دفاع مقدس و هم در امر مبارزه با کرونا داشتیم، سند گویای این موضوع است.

وی افزود: بنابراین استثناءهای جامعه پزشکی را به عنوان قاعده قرار ندهیم و قبول کنیم که مصالح مردم و جامعه پزشکی مرتبط باهم و یکپارچه است. ما به عنوان سازمان نظام پزشکی اگر خودمان را مدافع صنف می‌دانیم، در حقیقت امر مدافع سلامت جامعه بوده و نقش اول ما صیانت از حقوق جامعه در حوزه سلامت است و مسیر این کار از صیانت از جامعه پزشکی می‌گذرد. بر این اساس هرچقدر بتوانیم اوضاع جامعه پزشکی را به‌سامان کنیم، ‌خدمت بهتری به مردم ارائه می‌شود. بنابراین هدف غایی ما در سازمان نظام پزشکی، ارتقاء سلامت جامعه و حفظ و حمایت از حقوق بیماران است و لازمه آن حفظ و حمایت از جامعه پزشکی است. دفاع ما از جامعه پزشکی به معنای دفاع تام از حقوق جامعه است. هیچ‌وقت نگاه تعصبی و صنفی نداریم و تمام مسئولان در حوزه سلامت به همین صورت فکر می‌کنند. با نگاه‌های غیرکارشناسانه از مجامع دیگر مخالفت می‌کنیم. زیرا بهتر از آنها جامعه پزشکی را می‌شناسیم و هدف‌مان هم خدمت به مردم و کشور است.

وی گفت: جامعه پزشکی در یک مبارزه نفس‌گیر و سخت با کرونا درگیر است و تعداد زیادی هم شهید تقدیم کردیم. هنوز هم درگیر این مبارزه هستیم. در شرایط فعلی روح و روان جامعه پزشکی خسته و آزرده است و در برخی جاها از نظر روحی و جسمی و مسائل معیشتی توان ندارد. انصاف نیست در چنین شرایطی و در بحبوحه چنین مبارزه‌ای، گاه و بیگاه بحث‌های حاشیه‌ای، حتی اگر این بحث‌ها درست باشند، مطرح شود و با روح و روان جامعه پزشکی بازی کند.

بگذارید جامعه پزشکی بار سنگین کرونا را بر زمین بگذارد بعد هجمه‌ها را شروع کنید

وی ادامه داد: در همین پنج تا شش ماه گذشته بالغ بر ۵ طرح در جاهای مختلف در خصوص جامعه پزشکی مطرح شد که غاطبه جامعه پزشکی هم با این مباحث مخالفند. مانند تشکیل نظام طب ایرانی یا سنتی در مجلس، تشکیل نظام طب مکمل در مجلس، بحث افزایش ظرفیت‌ها در کمیسیون‌های شورای عالی انقلاب فرهنگی، بحث اصلاح آموزش پزشکی در مجلس و ادغام آموزش پزشکی با وزارت علوم و… و. در این شرایط که جامعه پزشکی دارد فداکارانه مبارزه می‌کند، انصاف نیست که این مباحث مطرح شود. باید اجازه دهند که جامعه پزشکی از این بحران عبور کند و به شرایط پایداری برسد، خستگی‌های این بار سنگین را بر زمین بگذارد و بعد این هجمه‌ها را شروع کنند. در شرایط فعلی که با وجود همه کمبودهای مالی و انسانی این جامعه دارد کارش را انجام می‌دهد که بارها از سوی مقام معظم رهبری و سایر مسئولان تکریم شده‌اند، چه ضرورتی دارد که این مباحث مطرح شود. این گلایه‌ای است که از برخی مسئولان در جاهای مختلف داریم. این کم لطفی و نامهربانی است. انتظارمان این است که در این شرایط بیشتر همدلی مسئولان و اصحاب رسانه را ببینیم.

 مخالفت سازمان نظام پزشکی با ادغام آموزش پزشکی در وزارت علوم

رییس‌کل سازمان نظام پزشکی درباره مباحث مربوط به ادغام آموزش پزشکی در وزارت علوم، گفت: اولا شرایط زمانی برای طرح این موضوع به هیچ عنوان مناسب نیست. دلیل دوم مخالفت ما با این موضوع این است که ما بعد از ۳۵ سال که از بحث ادغام آموزش پزشکی در حوزه درمان می‌گذرد، نتایج ملموس و عینی آن را می‌بینیم. افتخاراتی که در حوزه بهداشت و درمان کشور داریم، ماحصل این اقدام است. در ۳۵ سال قبل نیاز به وارد کردن پزشک خارجی و اعزام بیماران‌مان به خارج از کشور داشتیم، اما اکنون به وضعیت افتخارآمیزی رسیدیم که پزشکان و پرستاران توانمند ما در خارج از کشور ارائه خدمت کرده و در سال پذیرای بالای ۱۵۰ هزار بیمار از کشورهای دیگر هستیم. همچنین در ماه بیش از ۸۰ میلیون نفر خدمت در جامعه پزشکی به مردم ارائه می‌شود. پیچیده‌ترین و پیشرفته‌ترین درمان‌ها به مردم ارائه شده و نیازی به خارج از کشور در هیچ زمینه‌ای نداریم که همه این موارد حاصل ادغام هوشمندانه آموزش تئوریک در شبکه بهداشت و درمان کشور بود؛ چرا از مسیری که نتایجش اینقدر درخشان است، می‌خواهیم برگردیم.

خیل عظیم فارغ‌التحصیلان وزارت علوم

رییس‌زاده ادامه داد: در عین حال نتیجه عدم ادغام آموزش در صنعت در حوزه وزارت علوم را هم داریم می‌بینیم. خیل عظیم بیکاران فارغ‌التحصیل رشته‌های کارشناسی و کارشناسی ارشد و حتی دکترا در حوزه‌های مربوط به وزارت علوم، آیا یکی از عوامل مهمش عدم ادغام آموزش وزارت علوم در صنعت نیست؟ اگر دوستان ما در وزارت علوم طرفدار ادغام هستند، بدانند که این ادغام را ۳۵ سال قبل شروع کردیم، آن هم ادغام آموزش‌های تئوری در کار عملی بوده است. چرا الگوبرداری نکرده و سایر حوزه‌ها را مانند حوزه آموزش وزارت بهداشت کنیم. آیا دوست دارند در چند سال آینده خیل عظیم پزشک بیکار در کشور داشته باشید؟. نتیجه ادغام آموزش پزشکی در درمان این بود که متناسب با نیاز در حوزه بهداشت و درمان، آموزش هم توسعه یافته و این توسعه متوازن نتیجه آن اقدام است، چرا می‌خواهید از این مسیر خوب برگردید؟. ما نه‌تنها مخالفیم، بلکه توصیه می‌کنیم که بقیه هم از ادغام آموزش در کار عملی پیروی کنند.

وی گفت: به عنوان یک برادر کوچکتر درخواست می‌کنم که حد و حدود و حریم وزارتخانه‌های دیگر را رعایت کنند. بی‌معناست که وزیر علوم درخواست کند که قسمتی از حوزه حاکمیتی وزارت بهداشت به وزارت علوم منتقل شود. اصلا پسندیده نیست. خوب است که وزیر دیگری هم قسمتی از وزارت علوم را درخواست کند؟. اصلا منطقی نیست. بنابراین سازمان نظام پزشکی، وزارت بهداشت، فرهنگستان علوم پزشکی و کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، به عنوان چهار مرجع بالادستی تصمیم‌گیر در حوزه سلامت با این امر مخالفند؛ حتما باید به نظرات کارشناسی این مراجع رجوع شود. همه این چهار ارگان مخالفند. کسانی که این طرح را مطرح کردند، ‌کدام‌شان مربوط به حوزه سلامت هستند؟. چه کسی بیش از این چهار مرجع دلسوز سلامت مردم بوده و به مسائل حوزه سلامت اشراف کارشناسی دارد؟. هیچکس.

رییس‌زاده ادامه داد: وضعیت افتخار آمیزی که اعلام کردم، ماحصل زحمات همین چهار ارگان است. چطور می‌توانیم قبول کنیم که با گذر از نظرات این چهار مرجع یک طرح را مطرح کنیم؟. حتما این طرح آینده موفقی را برای پزشکی کشور رقم نمی‌زند. وانگهی ظرفیت ما از سال ۱۳۹۲ تاکنون، ۵۰ درصد در ورودی رشته‌های پزشکی افزایش یافته است. دانشکده‌های پزشکی ما قبل از انقلاب ۱۳ مورد بودند، اکنون ۶۴ دانشگاه پزشکی داریم از ۵ هزار دانشجوی پزشکی به ۸۰۰۰ رسیدیم. در عین حال افزایش ظرفیت و توسعه آموزش در رشته‌های پزشکی، حتما متفاوت با سایر رشته‌ها است. دانشجوی پزشکی به انواع آزمایشگاه‌ها، سالن تشریح، بخش بالینی، بیمار بستری و هیات علمی بالینی نیاز دارد.

وی افزود: اگر ظرفیت متناسب با این زیرساخت‌ها افزایش نیابد، منجر به فارغ‌التحصیلی دانشجویان پزشکی با کیفیت بسیار پایین خواهد شد و در آینده بزرگترین آسیب را به سلامت جامعه می‌زند. این مورد اعتراض جدی ماست. حتما و حتما ما بیش از هر کسی دیگری نگران سلامت مردم هستیم. زیرا شبانه روز با این موضوع درگیر هستیم. ما بنا به این دلایل مخالفیم که بدون نظر کارشناسی این چهار نهاد، اقدامی در این حوزه انجام شود. خیل عظیم نیروهای بی‌کیفیت، اگر در هیچ حوزه‌ای قابل قبول نیست، در جامعه پزشکی مطلقا قابل قبول نیست. زیرا با سلامت مردم ارتباط دارد. همان‌قدر که سلامت جان مردم اهمیت دارد، کیفیت در آموزش رشته‌های پزشکی هم اهمیت دارد و هیچکس حق ندارد با این موضوع بازی کند. در غیر این صورت با جان مردم بازی کرده است.

در آموزش پزشکی “انحصار” نداریم

وی تاکید کرد: ما به هیچ عنوان چیزی به عنوان انحصار در آموزش پزشکی نداریم. اساتید و مسئولان حوزه سلامت متعلق و دلسوز این کشورند و متناسب با زیرساخت‌ها آموزش را گسترش می‌دهند. وزارت بهداشت این موضوع را تا ۱۴۰۸ کارشناسی کرده است. قضاوت نازلی است که کسی فکر کند که جامعه پزشکی و مسئولان حوزه سلامت، برای اینکه دست زیاد نشود، با افزایش ظرفیت پزشکی مخالفند. چنین حرفی نشان می‌دهد که به متولیان‌مان در حوزه پزشکی اعتماد نداریم که موضوع خطرناکی است. اگر اعتماد نداریم، پس چه کسی وضعیت جامعه پزشکی را به این وضعیت رسانده است.

افزایش ۵۰ درصدی ظرفیت در حوزه پزشکی طی هشت سال گذشته

وی در پاسخ به سوالی درباره افزایش ظرفیت در حوزه پزشکی، گفت: معتقدیم که افزایش ظرفیت قبلا انجام شده است و تا ۱۴۰۸ برای توسعه آموزش پزشکی برنامه‌ریزی شده است تا آموزش کیفی داشته باشیم. محل اعتراض ما ورود مجدد افراد دیگر در این مباحث است. در عین حال در هشت سال گذشته ۵۰ درصد ظرفیت افزایش یافته است و باز هم افزایش می‌یابد، اما اجازه دهند که مسئولان کار را با شیبی منطقی و با تضمین کیفیت انجام دهند.

رییس‌زاده در ادامه صحبت‌هایش درباره قصور و خطاهای پزشکی، گفت: میزان قصور و خطاها در جامعه پزشکی در برابر میزان خدمتی که ارائه می‌شود، به لحاظ آماری صفر است. البته یک خطا هم برای ما زیاد است.

رییس‌زاده در پاسخ به سوالی نحوه رسیدگی قضایی به شکایات پزشکی، گفت: در واحدهای انتظامی ما حتما از افرادی استفاده می‌شود که معتقدیم انسان‌های سالمی هستند که نگران سلامت مردم بوده و حافظ حیثیت همکاران‌شان هستند. علاوه بر این در این هیات‌ها شخص ثالث هم وجود دارد و بالطبع از آنجایی که پرونده‌ها، پرونده‌های پزشکی است باید کارشناسان این رشته باشند. در انتخاب این افراد ملاک‌های جدی قرار می‌گیرد و در این هیات‌ها از دوستان ما در پزشکی قانونی هم حضور دارند. وظیفه اصلی سازمان نظام پزشکی دفاع از حقوق بیماران است. اگر رسیدگی‌های انتظامی داریم هم برای دفاع از سلامت مردم است هم صیانت از جامعه پزشکی. سازوکارها هم به گونه‌ای دیده شده که تعارض منافع ایجاد نشود. هیات‌های مختلف و در کنار آن قضات و نمایندگان پزشکی قانونی هم حضور دارند. به هیچ عنوان در هیات‌های ما اینگونه نیست که به دلیل دفاع صنفی، حق بیمار را نادیده بگیریم. مطمئن باشید که پرونده‌های پزشکی هر جایی جز نظام پزشکی رود، اوضاع بدتر می‌شود. زیرا اقدامات تخصصی است. در نظام پزشکی احتمال دخل و تصرف و بی عدالتی نسبت به اینکه قرار باشد به جای دیگری واگذار شود، کمتر است.

آمار مهاجرت به لحاظ آماری قابل توجه نیست

وی درباره بحث مهاجرت پزشکان و پرستاران نیز گفت: مهاجرت پزشکان و پرستاران ارتباطی به کرونا ندارد، از قبل بوده و اکنون هم هست. البته به نسبت آمار کلی جامعه پزشکی، آمار مهاجرت به لحاظ آماری قابل توجه نیست، اما یک مهاجرت هم برای ما مهم است. وقتی برای تربیت یک پزشک هزینه سنگینی شده، باید بماند و خدماتش را به مردم خودش ارائه دهد. البته این موضوع برای ما نگران‌کننده است. در این زمینه دلایل متعددی وجود دارد. یکی از دلایل اصلی این است که شرایط ادامه کار در رشته خودشان را در کشور خیلی مناسب نمی‌بینند.

عللی که یک پزشک را وادار به مهاجرت می‌کند

شرایط اقتصادی برای فعالیت یک پزشک عمومی مهیا نیست

رییس کل سازمان نظام پزشکی افزود: در سال‌های اخیر چون تعرفه‌ها غیر واقعی دیده شده و دوره‌های دستیاری، تخصصصی و فوق‌تخصصی دشوارتر شده، ‌ این تمایل که پزشکان عمومی در کشور بمانند و یا به عنوان پزشک عمومی خدمت کرده یا به عنوان رزیدنت وارد دوره‌های تخصصی یا فوق‌تخصصی شوند، کاهش یافته است. نهایتا آنچه که یک پزشک را متقاعد می‌کند که فرآیند دشوار مهاجرت را طی کند، این مسائل است. اکنون به هیچ عنوان شرایط اقتصادی برای فعالیت یک پزشک عمومی در کشور، مهیا نیست و نتوانستیم این افراد را در قالب پزشک خانواده و سیستم ارجاع به کار بگیریم. اگر مطب پزشک عمومی هم داشته باشند، از آنجایی که سیستم ارجاع‌مان معیوب است و تعرفه‌هایمان غیرواقعی است، امکان‌پذیر نیست.

رقم افزایش حقوق دستیاران، قابل قبول نیست

وی ادامه داد: اگر یک پزشک عمومی در کلانشهری مطب بزند، نمی‌تواند از طریق ویزیت پزشک عمومی، مطبش را بچرخاند. اگر هم بخواهد به دوره‌های تخصصی ورود یابد، رزیدنتی نیز هم از نظر فشار کاری و هم از نظر معیشتی دوره مشکلی شده است. البته از دستور مقام معظم رهبری برای افزایش حقوق دستیاران تشکر می‌کنم که وزیر بهداشت هم بلافاصله عملیاتی کردند که میزانی افزایش یافته، هرچند که باز  این عدد قابل قبولی نیست. یک دستیار یک پزشک عمومی با سن بالای ۲۷ سال است و ممکن است که متاهل باشد، ‌ با یک حقوق حداکثر چهار میلیون و ۲۰۰ آن هم با حداقل ۱۰ شب کشیک در ماه و کار سنگین در بیمارستان و حجم بالای دروس و… و. ، باید زندگی کند. این قابل قبول نیست.

رییس‌زاده گفت: ما نامه‌ای به رییس سازمان برنامه و بودجه زدیم و درخواست کردیم که حقوق دستیاران سه برابر شود. پیگیری‌هایی هم در مجلس انجام دادیم که با فرمایش مقام معظم رهبری مقداری ترمیم شد. در حوزه فوق‌تخصص نیز شرایط سخت‌تر است. اینکه بعد از آموزش یک فرد ۳۸ ساله بخواهد کار فوق‌تخصصی انجام دهد آن هم با تعرفه‌هایی که تناسبی با واقعیت ندارد. این تمایل بچه‌های ما را برای ورود به این دوره‌ها کم کرده و اگر این وضعیت اصلاح نشود، بیم آن می‌رود که تا چند سال آینده برای برخی درمان‌ها مجبور شویم، کمیسیون اعزام به خارج انجام داده و اعتبارات ارزی زیادی را تخصیص دهیم و برای یک عمل و درمان ساده مردم را به خارج از کشور بفرستیم، ‌این در کمین برخی رشته‌های ما مانند جراحی قلب اطفال و… است. در این رشته لیست‌های انتظار عمل‌های ما تقریبا دارد به بالای شش تا هفت ماه و یکسال می‌رسد. یا اینکه مجبور شویم در برخی رشته‌ها پزشکان متخصص را از کشورهای دیگر بیاوریم. به این ترتیب به همین پزشک خودمان عددی نمی‌دهیم و به آنکه از خارج می‌آوریم، باید ۱۰ برابرش را بدهیم. مجموع این شرایط باعث می‌شود که تمایل به مهاجرت در جامعه ما افزایش یابد که زنگ خطری است.

ویزیت باید حداقل ۱۲۰هزار تومان باشد

افزایش ظرفیت بی‌ملاحظه، ضامن دسترسی بیشتر به خدمات نخواهد بود

وی تاکید کرد: در برخی حوزه‌ها در جامعه پزشکی در زمینه تجهیزات و تکنولوژی‌های پزشکی، بالغ بر ۲۰۰ درصد افزایش هزینه داشتیم که تناسبی با تورم ۴۵ تا ۵۰ درصدی ندارد. در بحث لوازم مصرفی تا ۱۳۰ درصد رشد داشتیم، در بحث نیروی انسانی و حقوق و دستمزدها در برخی مراکز تا ۵۷ درصد رشد داشتیم، بعد هم از افزایش ۱۰ تا ۲۰ درصدی تعرفه‌ها صحبت می‌کنیم. این قابل قبول نیست. اگر اکنون یک مطب بخواهد سرکار بماند و بدون سود، ‌ ویزیت باید عددی حداقل ۱۲۰ هزار تومان شود و کمتر از این اصلا ارائه خدمات قابل انجام نمی‌شود. تا این شرایط را در کشور درست نکنید، فارغ‌التحصیل را ۲۰ برابر هم کنید، اتفاقی نمی‌افتد. با این شرایط افزایش ظرفیت بی‌ملاحظه، ضامن دسترسی بیشتر مردم به خدمات نخواهد بود. با روندی که وزارت بهداشت شروع کرده، ‌این وضعیت ان‌شاءالله بهبود یابد.

رییس‌زاده با بیان اینکه سالانه ۳۰۰۰ درخواست گود استندینگ به سازمان نظام پزشکی می‌رسد، ‌ اظهار کرد: ما باید شرایط ادامه تحصیل و کار را برای پزشکانمان بهبود بخشیم. در بحث خودکشی‌ها هم که البته ممکن است بسیاری از آن‌ها الزاما ارتباط مستقیم به مسائل دوره دستیاری نداشته باشد، اما حتما به روحیه حاکم بر دوره دستیاری تاثیر دارد. اگر دستیار ما بانشاط، پویا و فعالی باشد، به سمت خودکشی نخواهد رفت. البته فقط هم موضوع سختی دوران دستیاری نیست، بلکه علاوه بر آن برخوردها، وضعیت معیشتی، دشواری کار و… و. هم وجود دارد. اگر شرایط پویا و با نشاط باشد، این افراد به این سمت نمی‌روند. باید شرایط تحصیل و کار را برای پزشکان بهبود بخشیم.

وی درباره وضعیت پزشکان عمومی، گفت: پزشک عمومی بعد از فارغ‌التحصیل دو مسیر دارد؛ یکی اینکه در نظام ارجاع و پزشک خانواده و سیستم سالم بهداشتی و درمانی کشور، ارائه خدمت انجام دهد و دوم اینکه بعد از گذراندن تعهداتش وارد دوره تکمیلی و تخصصی شود. اگر این دو مسیر را هموار کردیم، پزشکان عمومی آنچه را که از آنها انتظار می‌رود، انجام می‌دهند. اگر این دو مسیر را منطقی نکنیم، ‌ راه سوم چیست؟. نمی‌توانیم بگوییم برو در خانه‌ات بنشین.

پیشنهاد نظام پزشکی برای افزایش ۶۰ درصدی تعرفه‌های پزشکی

وی درباره وضعیت تعرفه‌گذاری پزشکی در سال آینده و پیشنهاد افزایش تعرفه گلوبال ۶۰ درصدی در این زمینه از سوی سازماننظام پزشکی، گفت: در زمینه تعرفه‌ها بر اساس کار کارشناسی که انجام دادیم، عدد ۶۰ درصد مورد نظرمان بود. در برخی حوزه‌های پزشکی ۲۱۷ درصد رشد داشتیم. با توجه به شرایط اقتصادی جامعه این عدد را پیشنهاد دادیم که بتواند تضمین‌کننده خدمات با کیفیت در سال آینده باشد و اعلام کردیم اگر این عدد از حدی پایین‌تر آید، ‌ سازمان نظام پزشکی مخالف است و مخالفت هم کردیم. ترکیب شورای عالی بیمه سلامت باید مطابق با قانون اصلاح شود که ۱۰ سال است این اصلاح انجام نشده است. همچنین اگر این عدد محقق نشود، ما مخالفت کرده و مصوبه را امضا نمی‌کنیم. این هم کاری کارشناسی شده و ضامن تداوم خدمت با کیفیت به مردم در سال آینده است. پایین‌تر از این جامعه پزشکی نمی‌تواند، خدماتش را به طور مطلوب ارائه دهد. دولت و سازمان‌های بیمه‌گر باید این اعداد را به واقعیت نزدیک کنند.

رییس‌زاده گفت: باید قانونا و با نظارت و کار کارشناسی پزشکان عمومی را در حوزه بهداشت و درمان کشور به کار بگیریم. در برخی رشته‌های تخصصی که کمبود داریم، یک پزشک عمومی با بازآموزی و کارآموزشی می‌تواند آن را انجام دهد. همه جای دنیا هم مرسوم است و باید نظام‌مند شود.

با افزایش “باکیفیت جمعیت” موافقیم

نظرات کارشناسان در شیوه‌نامه‌های اجرایی قانون جوانی جمعیت لحاظ شود

وی درباره دو ماده قانون جوانی جمعیت درباره ممنوعیت غربالگری جنین، گفت: ما با افزایش با کیفیت جمعیت موافقیم که در این زمینه جامعه پزشکی نقش مهمی دارند. یکسری بحث‌های کارشناسی است که میان همکارانمان در حوزه زنان و زایمان در جریان است که جلسات زیادی هم برگزار شده است. قانونی است که مجلس مصوب کرده و شورای نگهبان هم تایید کرده و ابلاغ شده است که باید اجرا شود، اما حتما در شیوه‌نامه‌های اجرایی آن باید طوری تدبیر شود که نظرات کارشناسان هم تامین شود. از طرفی هم این موضوع بهانه‌ای برای استفاده در مسیرهای دیگر نشود.

رییس‌زاده درباره آیین‌نامه تاسیس داروخانه‌ها و توزیع داروهای مخدر در داروخانه‌ها نیز اظهار کرد: در زمینه داروخانه‌ها آیین‌نامه بر اساس رای دیوان عدالت اداری ابلاغ شده است. به هر حال رای دیوان است و باید درباره شیوه‌نامه اجرایی آن تدبیر کرد. به طوری تدوین و تعیین شود که هم داروسازان جوان امیدوار باشند و هم آنهایی که داروخانه دارند دچار تشویش نشوند و هم دسترسی مردم در حاشیه شهرها و مناطق محروم به داروخانه کم نشود. آیین‌نامه داروخانه‌ها ایراداتی داشت که اگر در شیوه‌نامه اجرایی آن تدبیر نشود، ممکن است منجر به کاهش دسترسی مردم به داروخانه در حواشی شهرها و مناطق کمتربرخوردار و روستاها شود. از سوی دیگر هم نباید طوری باشد که داروسازان جوان‌مان ناامید شوند. در زمینه داروهای مخدر هم باید شیوه‌نامه‌های اجرایی به گونه‌ای دیده شود که پزشکان عمومی ما که درگیر مراکز MMT هستند، آسیب نبینند. بحث آسیب‌های اجتماعی در کشور مهم است و دوستان پزشک عمومی ما که در این مراکز فعالند، بسیار مفیدند و باید این مراکز و ظرفیت‌ها و وظایف‌شان را ارتقاء دهیم تا به کاهش آسیب‌های اجتماعی کمک کنند.

کاهش ۱۲۰درصدی شکایات پزشکی در دوران کرونا

وی درباره ماجرای تخلفات پزشکی که در دوران کرونا اتفاق افتاده است، گفت: در دوران کرونا در سال ۱۳۹۹ نسبت به سال ۱۳۹۸ ثبت شکایات در جامعه پزشکی ۱۲۰ درصد کاهش داشت. اگر در سال ۱۳۹۸ بالغ بر ۷۰۰۰ شکایت داشتیم، در سال ۱۳۹۹ به ۲۳۰۰ مورد تقلیل یافته است که نشان می‌دهد، جرایم به شکل قابل ملاحظه‌ای کاهش یافته است. در زمینه موارد دارویی هم خیلی از موارد در حیطه سازمان نظام پزشکی نیست.

از طب سنتی آکادمیک حمایت می‌کنیم

رییس‌زاده در پاسخ به سوال ایسنا، درباره رویکرد سازمان نظام پزشکی در زمینه مدعیان طب اسلامی و سنتی، گفت: در حوزه طب سنتی نظر سازمان کاملا شفاف است، ما طب سنتی را ذیل سیاست‌های سلامت ابلاغی مقام معظم رهبری قبول داریم. نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیشتر از آن. آنچه در این سیاست‌ها آمده است، تقویت و ترویج طب سنتی با بروز کردن و استاندارد کردن، روش‌های تشخیصی و درمانی و تحت تولیت وزارت بهداشت بوده است. بنابراین در این راستا حامی طب سنتی آکادمیک و بر اساس شواهد علمی هستیم، اما خارج از آن را قبول نداریم. در این مدت سه جلسه در این زمینه داشته‌ایم. آنچه که با آن مخالفیم، ادعاهایی است که هیچ کجا اثبات نشده و انتظار دارند که ما آن را قبول کنیم، مشخص است که قبول نمی‌کنیم. نمی‌توانیم اجازه دهیم هرکس با هر ادعایی وارد درمان شود. نگرانی دیگر این است که افرادی که پزشک نیستند، در کار درمان دخالت می‌کنند که کاملا غیرقانونی است.

هیچ کسی بدون شماره نظام پزشکی، حق دخالت در درمان ندارد

عطاری‌ها نمی‌توانند وارد درمان شوند

وی افزود: یکی از راهبردهای اصلی ما مقابله جدی با درمانگران غیرمرتبط در حوزه درمان است. هیچکس خارج از سازمان نظام پزشکی و بدون شماره نظام پزشکی، حق دخالت در درمان ندارد. شواهد بسیاری داریم که فردی که پزشک نبوده با ادعای درمان طب سنتی، یا درمان یک بیماری را به تاخیر انداخته یا جان بیمار را گرفته است. با این اقدامات سلامت و فرهنگ مردم در خطر است. از مقامات قضایی هم انتظار داریم که ورود افراد غیرمرتبط به حوزه درمان، هزینه بالایی داشته باشد. عطاری ها به هیچ وجه نمیتوانند وارد درمان شوند.

وی در پاسخ به سوال دیگر ایسنا، درباره وضعیت ارتباط کاری میان وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشکی، ‌گفت: با افتخار اعلام می‌کنم که نهایت هماهنگی را با وزارت بهداشت و کمسیون بهداشت و درمان مجلس و فرهنگستان علوم پزشکی داریم. داریم دنبال می‌کنیم که یک شورای هماهنگی هم با این چهار نهاد تشکیل شود. اولین اقدام‌مان این بود که نامه‌ای را در زمینه مخالفت با افزایش غیرکارشناسی ظرفیت‌ها با امضای این چهار نهاد آماده کردیم. سازمان نظام پزشکی هم رسما عضو ستاد ملی کرونا شده است و دو جلسه است که شرکت کرده‌ایم. همچنین با نامه وزیر کشور، روسای شورای هماهنگی نظام پزشکی استان‌ها، ‌ عضو ستاد کرونای استان و رییس نظام پزشکی شهرستان، ‌ عضو ستاد کرونای شهرستان شد.

رییس‌زاده درباره وضعیت توزیع پزشکان در کشور، گفت: اینکه در استانی جراح قلب نداریم به این معنا نیست که جراح قلب کم داریم، بلکه شرایط به گونه ای است که نمی‌توان جراح قلب را در آن استان نگه داشت. تا زمانیکه شرایط را درست نکنید، جراح نمی‌ماند. باید شرایط ماندگاری پزشکان درست شود.

وی در پاسخ به سوالی درباره تعرفه‌گذاری خدمات پزشکی گفت: تعرفه اجزای مختلفی دارد که کمترین آن مربوط به دستمزد پزشک است. بهترین خدمت به مردم واقعی کردن تعرفه‌هاست. نمی‌شود خریدار خدمت خودش قیمت تعیین کند و خودش هم خدمت را بخرد. این کار اقتصاد سلامت را به ناکجاآباد برده و پرداخت از جیب مردم را افزایش می‌دهد. یکی از مولفه‌های ضروری کاهش پرداخت از جیب، واقعی کردن تعرفه‌هاست. لازمه افزایش تعرفه ها هم فقط افزایش منابع نیست، بلکه مدیریت منابع هم مهم است.

۱۱۵هزار مطب در کشور

‌وی درباره استفاده از کارتخوان در مطب پزشکان، گفت: ما معتقدیم استانداردها باید رعایت شود ما این امر الزاماتی دارد. ما از نصب کارتخوان از سوی پزشکان توصیه می‌کنیم که عمدتا هم این کار را انجام دادند. درصدی که انجام نداده‌اند بسیار اندک هستند. بالای ۹۹درصد جامعه پزشکی شرافتمندانه به مردم ارائه خدمت می‌کنند. شاید حدود ۱۱۵ هزار مطب در کشور داریم و درصد بسیار کمی از آنها این موارد را رعایت نمی‌کنند.

رییس‌زاده درباره نسخه‌نویسی الکترونیک، گفت: تلاش می‌کنیم در این زمینه به سرعت کار را پیش بریم و کمبودها را رفع کنیم. سرگردانی برای مردم در این زمینه وجود دارد. نظام پزشکی و وزارت بهداشت و… و. در تلاشند که اصلاحات به سرعت انجام شود.

در ادامه این نشست دکتر محمدرضا خردمند- معاون انتظامی سازمان نظام پزشکی، گفت: در تمامی صنوف باید پرونده را برای رسیدگی به کارشناسانی بفرستند که از جنس همان حوزه باشند. در دادسرای انتظامی نظام پزشکی که در آن قضات پزشکی قانونی هم در این مرحله حضور ندارند، ‌۳۰ درصد کیفر خواست در سال ۱۳۹۹ داشته‌ایم. این میزان از صدور کیفرخواست بسیار بالاست و اگر با صنوف دیگر مقایسه کنید، به نظر می‌رسد که این میزان قابل توجه است و دلیل بر جانبداری از صنف نیست.

وی افزود: میزان شکایات با وجود حجم بالای مراجعات کرونایی بسیار کم بوده و شاید کمتر از یک درصد کل شکایات بوده است. خوشبختانه عملکرد جامعه پزشکی خوب بوده و شکایات در حوزه کرونا بسیار کم بوده است.

دکتر سالاری- معاون فنی و نظارت سازمان نظام پزشکی نیز گفت:‌ کسی دست پزشک خاصی را باز نگذاشته است. قوانین سازمان نظام پزشکی مشخص است و پزشکان در حیطه مسئولیت خاص خودشان، کارشان را انجام می‌دهند و ممکن است بنابر اقتضائاتی حوزه‌های خاصی از پزشکی مورد علاقه بیشتر پزشکان باشد. تخلف هم در هر حوزه‌ای است و ما هم پیگیر تخلفات هستیم.

وی درباره نحوه ذکر تخصص‌های مختلف در تابلوی یک پزشک گفت: همه این موارد ضوابط دارد برای تبلیغات و تابلو ضوابط مشخصی دارد. مثلا پزشکان عمومی بدون ذکر عنوان متخصص می‌توانند به سه رشته در تابلوهایشان اشاره کنند. برای پزشکان متخصص هم به همین صورت است. قبل از افتتاح مطب محتوای تبلیغ و شکل تبلیغ به کمیسیونی در نظام پزشکی‌ ارائه شده و بعد از اصلاح و ویرایش نهایی اجازه نصب تابلو داده می‌شود.

انتهای پیام

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

htthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtt