تاریخ انتشار : شنبه 6 آذر 1400 - 0:07
64 بازدید
کد خبر : 125513

پایان “سال عزا ” برای سیاسیون

پایان “سال عزا ” برای سیاسیون

درگذشت ۱۹ روحانی سرشناس، ۹ نمایندۀ سابق و فعلی مجلس، پنج کنشگر سیاسی، یک دیپلمات از یک سو و ترور معاون وزیر دفاع و کارشناس صنعت هسته‌ای جمهوری اسلامی و «خودکشی» یک مقام قضایی سابق از سوی دیگر، تنها بخشی از فهرست بلندبالای اسامی سیاسیونی است که از آغاز سال ۱۳۹۹ تا روزهای پایانی آن،

پایان  "سال عزا " برای سیاسیون

درگذشت ۱۹ روحانی سرشناس، ۹ نمایندۀ سابق و فعلی مجلس، پنج کنشگر سیاسی، یک دیپلمات از یک سو و ترور معاون وزیر دفاع و کارشناس صنعت هسته‌ای جمهوری اسلامی و «خودکشی» یک مقام قضایی سابق از سوی دیگر، تنها بخشی از فهرست بلندبالای اسامی سیاسیونی است که از آغاز سال ۱۳۹۹ تا روزهای پایانی آن، چه از پی ابتلا به ویروس کرونا، چه به علت کهولت سن و دلایل پزشکی دیگر جان خود را از دست داده‎اند.

به گزارش ایسنا، ۱۳۹۹ سالی بود که از نخستین روزهایش با ارسال پیام های تسلیت و ابلاغ مراتب همدردی مقامات رسمی و غیررسمی، با بازماندگان داغدار مسئولان امروز و دیروز و صاحب‌منصبان کوچک و بزرگ همراه شد و آن‌چه در پی می‌آید مروری بر اسامی و دلایل درگذشت مهمترین چهره‌های سیاسی در سال ۹۹ است.

فروردین‌ماه؛ درگذشت وصی شرعی بنیانگذار انقلاب و رئیس شورای استفتائات رهبری

 آیت‌الله سیدجعفر کریمی دیوکلایی، معتمد نخستین رهبر جمهوری اسلامی در امور وجوه شرعیه و پاسخگویی به پرسشهای شرعی و مسئول شورای استفتائات دفتر رهبری در قم، روحانی متنفذی بود که با داشتن سوابقی همچون عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و نمایندگی دوره‌های اول و سوم مجلس خبرگان و حضور در شورای‌عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و دریافت احکامی مانند نماینده ولی‌فقیه در شورای‌عالی اقتصاد و تکیه بر جایگاه ریاست دادگاه عالی انتظامی قضات شرع در سال ۱۳۶۱، نقشی اثرگذار در میان فقهای مسئول در امور حاکمیتی بر عهده داشت.

او متولد ۱۳۰۹ در دیوکلای بابل بود که از ۹ دی‌ماه ۱۳۶۱ تا ۹ اردیبهشت ۱۳۷۳ در دادگاه عالی انتظامی قضات شرع به پرونده‌هایی رسیدگی می‌کرد که شاید کمتر کسی از محتوای آنها و آراء صادره درباره‌شان مطلع می‌شد. مسئولیت حدوداً ۱۲ سالۀ وی در این جایگاه و ریاستش بر شورای استفتائات رهبری – همزمان با آن و پس از این دوره – نشان از اعتماد کم‌نظیر بالاترین مقامات نظام به او داشت. کریمی دیوکلایی در ۹ فروردین‎ماه ۱۳۹۹ بر اثر عارضۀ قلبی در سن ۹۰ سالگی درگذشت.

۲۵ فروردین هم حزب مؤتلفه اسلامی از درگذشت یکی از پیشکسوتان این تشکل سیاسی خبر داد؛ «حاج تقی امانی» که از سالهای آغازین تأسیس مؤتلفه حمایت های مادی و غیرمادی فراوانی از این مجموعه داشت و تا پایان عمر نیز به مشی خود در این زمینه وفادار ماند. او فرزند «حاج سعید امانی همدانی» دبیرکل سابق جامعۀ انجمنهای اسلامی اصناف و بازار بود که از تجار و حجره‌داران همراه با جریان های اسلامیِ مخالف حکومت در دورۀ رضاشاه و محمدرضاشاه پهلوی محسوب می‎شد.

اردیبهشت‌ماه؛ درگذشت ‌آیت‌الله امینی

پنجم اردیبهشت، ابراهیم حاج امینی نجف‌آبادی از فقهای سرشناس قم، با ۲۲ سال سابقۀ عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام و تجربۀ ۱۹ سال نمایندگی مجلس خبرگان رهبری در ۹۴ سالگی درگذشت. او از نخستین اعضای جامعۀ مدرسین و عضو هستۀ اصلی تشکیل‌دهندۀ آن بود که البته از سالهای میانی دهۀ ۸۰ و به ویژه پس از حوادث دهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری دیگر نه در جلساتش حاضر شد و نه ارتباط تشکیلاتی خود را با آن حفظ کرد.

او در دی‌ماه ۸۸ پس از قریب به ۱۷ سال امامت موقت نماز جمعه در قم واپسین خطبۀ خود را خطاب به کسانی پایان داد که به گفتۀ او تریبونهای در اختیار خود را برای دامن‌زدن به اختلافات به کار می‎گیرند؛ سخنان او با واکنش بخشی از حاضران در نماز جمعه همراه شد وسردادن  شعار «مرگ بر ضدولایت فقیه» از سوی آنان و اعتراض سایر نمازگزاران از طرف دیگر، دقایقی موجب قطع خطبۀ امینی شد. او پس از آن از سمت امامت موقت نماز جمعۀ قم برای دومین‌بار کناره‌گیری کرد که این‌بار مورد موافقت قرار گرفت. وی از آن پس به تدریس در حوزه و حضور در جلسات مجمع تشخیص مصلحت و اجلاسیه‌های دوبار در سالِ مجلس خبرگان بسنده کرد.

حجت‌الاسلام حسن‌آقا حسینی طباطبایی از نمایندگان ادوار اول، دوم، چهارم و هفتم مجلس که روز ۱۶ اردیبهشت درگذشت و نیز حسین کاظم‌پور اردبیلی که تجربۀ وزارت بازرگانی در دولت محمدجواد باهنر، معاونت اقتصادی وزیر خارجه در دولت میرحسین موسوی و معاونت امور بین‌الملل وزیر نفت در دولت اول اکبر هاشمی‌رفسنجانی را در کارنامه داشت و در طول سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۴ سفیر ایران در ژاپن و سپس نماینده جمهوری اسلامی در اوپک تا سال ۱۳۷۸ بود و بر اثر خونریزی مغزی در ۲۷ اردیبهشت جان خود را از دست داد، از دیگر چهره‌های سرشناس متوفی این ماه به شمار می‎روند.

خردادماه؛ خودکشی در رومانی

احتمالاً نخستین‌باری که نام «قاضی منصوری» به گوش کسانی که هیچگاه سروکاری با اجراییات لواسان نداشته‌اند یا هرگز گذرشان به دادسرای فرهنگ و رسانه نیافتاده است، رسیده، در جریان پوشش مطبوعاتی رسیدگی به پروندۀ اکبر طبری بوده، او در این پرونده متهم به مشارکت در باند رشوه‌خواری در قوۀ قضائیه شد که با اعلام متواری‌بودن منصوری، وی ویدئویی را در رسانه‌های اجتماعی منتشر کرد و ضمن رد اتهامات، از بازگشت قریب‌الوقوعش به کشور برای پاسخگویی به دادگاه خبر داد. اما دستگاه قضایی این اعلام آمادگی را حرکتی «تبلیغاتی» دانست و درخواست بازداشت و استرداد او به ایران را از طریق پلیس بین‌الملل ناجا به اینترپل ارائه کرد.

با فاصله‌ی چند روز رسانه‌ها از بازداشت این قاضی سابق توسط پلیس محلی رومانی و معرفی او به مراجع قضایی خبر دادند. دادگاه رومانی نیز تصمیم گرفت منصوری را تا اواخر تیرماه آزاد بگذارد؛ قرار بود وی تحت نظر پلیس باشد و مقامات ایران مدارک لازم برای استرداد منصوری را به دادگاه رومانی ارائه کنند تا مراحل قانونی تحویل او انجام شود، اما عصر روز ۳۰ خرداد خبر رسید که جسد غلامرضا منصوری ساعت ۱۴ و ۳۰ دقیقه در هتل محل اقامتش در شهر بخارست رومانی پیدا شده است. رئیس پلیس بین‌الملل ناجا در این‌باره گفت اعلام شده که وی در «یک حادثه‌ی غیرمترقبه … خود را از پنجره‌ی هتل محل اقامتش در بخارست به پایین پرت کرده است.»

پس از آن و تا انتقال جسد وی به ایران و خاکسپاری‌اش گمانه‌زنی‌های متعددی در زمینۀ علت مرگ و واقعیت خودکشی مطرح و در نهایت در روز ۱۴ شهریورماه بنا بر اعلام رسمی دادستانی رومانی چنین گفته شد: نتایج تحقیقات قضایی نشان داد که منصوری از طبقه پنجم هتل خود را به زمین انداخته‌است پرونده مرگ قاضی منصوری بسته شد. این بیانیه اضافه می‌کند که منصوری در طبقه ششم هتل اقامت داشته، اما این اتاق را تحویل داده و سپس با آسانسور به طبقه پنجم رفته و از آنجا خودش را به طبقه همکف در لابی هتل انداخته‌است.

تیرماه؛ وداع با ابوالقاسم سرحدی‌زاده 

از سیاسی‌ترین چهره‌های دولت دوم میرحسین موسوی که سوابق طولانی در مبارزات ضدحکومتی پیش از انقلاب داشت. او در مهر ۱۳۴۴ به دلیل فعالیتهایش به ۱۵ سال زندان محکوم شده بود. سرحدی‌زاده پس از انقلاب دوره‌ای با سپاه پاسداران همکاری کرد و سپس به سمت قائم‌مقام بنیاد مستضعفان برگزیده شد و در همین زمان بود که دستور داد دفتر و چاپخانۀ روزنامۀ توقیف‌شدۀ «آیندگان» در اختیار بنیاد مستضعفان قرار گیرد؛ اقدامی که به تأسیس روزنامۀ نه‌چندان موفق «صبح آزادگان» انجامید. سرحدی‌زاده در شمار چهره‌هایی قرار می‌گیرد که به شکل‌گیری گرایش چپ سنتی در درون نظام جمهوری اسلامی کمکهای فراوانی کرد. دورۀ شش‌سالۀ او در وزارت کار که به دنبال اختلاف‌نظرهای شدید اقتصادی میرحسین موسوی و بهزاد نبوی با احمد توکلی و متعاقباً استعفای وی، از سال ۱۳۶۲ آغاز شد، درگیر یها و کشمکش های فراوانی را میان وزارت کار و شورای نگهبان در مورد حق بیمۀ کارگران کارگاه‌های زیر پنج نفر پدید آورد که از علل زمینه‌ساز شکل‌گیری مجمع تشخیص مصلحت هم به شمار می‌آید.

او علاوه بر عضویت در شورای مرکزی «خانۀ کارگر» بنیانگذار «حزب اسلامی کار» نیز بود. سرحدی‌زاده سابقۀ نمایندگی تهران در مجالس سوم، پنجم و ششم را هم در کارنامه دارد که البته پس از ماجرای تحصن نمایندگان و حواشی متعاقب آن، به علت تشدید بیماری از ادامۀ وکالت بازماند. او در سالهای پایانی عمرش خانه‌نشین شده بود و کمتر اظهار نظری از وی منتشر می‌شد. سرحدی‌زاده در ۲۵ تیر پس از تحمل یک دورۀ طولانی بیماری در منزل شخصی خود در سن ۷۵ سالگی درگذشت.

۲۳ تیرماه نیز عیسی جعفری نماینده بهار و کبودرآهنگ در مجلس یازدهم به دلیل ابتلا به ویروس کرونا در ۵۹ سالگی جان خود را از دست داد. او سابقۀ نمایندگی در مجلس هشتم را هم در کارنامه داشت.

مردادماه؛ درگذشت مشاور عالی رهبری

پنجمین ماه سال با درگذشت چهار روحانی در روزهای پایانی خود همراه بود؛ نخست سیدعباس موسویان عضو شورای فقهی مشورتی بانک مرکزی جمهوری اسلامی و از محققان حوزۀ اقتصاد اسلامی که سال ها به عنوان رئیس پژوهشکدۀ نظام های اسلامی و گروه اقتصاد پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی فعالیت می‌کرد و در مرکز جهانی علوم اسلامی نیز مدیریت گروه فقه اسلامی را برعهده داشت. موسویان همچنین در کمیتۀ فقهی سازمان بورس و اوراق بهادار حاضر بود و با دریافت جوایز متعدد از سوی مسئولان حوزۀ اقتصادی مورد تشویق و تقدیر قرار گرفته بود. او در ۱۹ مرداد ماه در سن ۶۰ سالگی درگذشت. برخی رسانه‌ها علت مرگ وی را ابتلا به کرونا اعلام کردند.

فردای آن روز خبر درگذشت امام جمعۀ اهل سنت کرمانشاه نیز به رسانه‌ها راه یافت. ماموستا ملامحمد محمدی که از سال ۱۳۷۸ امامت جمعۀ اهل سنت کرمانشاه را عهده‌دار بود. او در سن ۷۹ سالگی و بر اثر بیماری کبدی درگذشت.

۲۸ مرداد هم با خبر درگذشت آیت‌الله محمدعلی تسخیری آغاز شد. او در زمان درگذشتش سمت مشاور عالی رهبری در امور جهان اسلام و نمایندگی مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری را برعهده داشت. تسخیری متولد ۲۷ مهر ۱۳۳۲ در نجف بود که در جوانی با پیوستن به حزب «الدعوه» عراق که تحت رهبری سیدصدرالدین صدر روحانی مخالف حکومت وقت عراق قرار  داشت، دستگیر و زندانی شد. او پس از آزادی از زندان با میانجی‌گری علمای نجف، به تحصیل علوم دینی پرداخت و از پس از انقلاب نیز در معاونت بین‌الملل سازمان تبلیغات اسلامی مشغول کار شد.

تسخیری با همکاری چهره‌هایی همچون سیدمحمدباقر حکیم، «مجمع جهانی اهل بیت» را در سال ۱۳۶۹ پایه‌گذاری کرد و خود نخستین دبیرکل آن شد. وی پس از پایان دورۀ حضور خود در سمت دبیرکلی «مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی» در ۲۴ تیرماه ۱۳۹۱ به عنوان مشاور عالی رهبری انقلاب در امور جهان اسلام منصوب شد. تسخیری از روز ۲۴ مرداد به دلیل عارضۀ قلبی در بیمارستان بستری شد و ۲۸ مردادماه در سن ۷۵ سالگی درگذشت.

در نهایت، ۳۰ مردادماه آیت‌الله سیدجواد علم‌الهدی موسس و از استادان عالی حوزه علمیۀ «امام‌القائم» تهران که برادر بزرگتر سیداحمد علم‌الهدی نمایندۀ ولی فقیه در مشهد بود در سن ۹۰ سالگی درگذشت. او برخلاف برادر خود چندان علاقه‌ای به امور سیاسی نداشت و بیشتر عمر خود را صرف انجام امور دینی و تریبت طلاب کرد.

شهریورماه؛ خاموشی «فقیه نواندیش» و «خسروی خوبان»

آیت الله العظمی یوسف صانعی استاد درس خارج حوزه علمیه قم که به دلیل فتاوای شرعی خاص خود با لقب «فقیه نواندیش» هم شناخته می‌شود از مهمترین چهره‌های درگذشته در سال ۹۹ در میان روحانیون محسوب می‌شود. او سال ۱۳۱۶  در استان اصفهان متولد شد، تا چهارده سالگی در حوزه علمیه این استان تحصیل و سپس برای ادامه فراگیری دروس فقهی به قم سفر کرد. وی علاوه بر نشستن پای درس آیت‌الله خمینی، شاگردی استادانی همچون سیدحسین طباطبائی بروجردی، سیدمحمد محقق داماد و محمدعلی اراکی را نیز تجربه کرد. آیت‌الله صانعی در اسفند ۱۳۵۸ به عنوان یکی از شش فقیه شورای نگهبان قانون اساسی منصوب شد که پس از حدود سه سال، در ۱۹ دی ۱۳۶۱ از آن شورا کناره‌گیری کرد و در همان تاریخ از طرف بنیانگذار جمهوری اسلامی به عنوان دادستان کل کشور منصوب شد؛ مسئولیتی که در اردیبهشت ۱۳۶۴ از آن نیز استعفا داد، اما با استعفایش موافقت نشد و البته چندی بعد، آیت‌الله محمد موسوی‌خوئینی‌ جایگزین وی شد. او در اولین دوره مجلس خبرگان رهبری در آذر ۱۳۶۱ به عنوان نماینده منتخب مردم تهران رأی آورد. آیت‌الله صانعی پس از کناره‌گیری از کلیه مناصب حکومتی به قم رفت، درس خارج فقه را ادامه داد و برای اولین بار رساله توضیح‌المسائل خود را در سال ۱۳۷۲ هجری خورشیدی منتشر کرد. وی از مراجع تقلیدی است که احکام فقهی نویی به ویژه دربارۀ حقوق زنان و حقوق غیرمسلمانان دارد. او پس از یک‌ روز بستری‌ شدن در بیمارستان نکویی قم به دلیل شکستگی استخوان لگن، با افزایش شدت آسیب‌دیدگی در ۲۲ شهریورماه در سن ۸۳ سالگی درگذشت.

صبح چهارم شهریورماه هم با خبر ناگهانی درگذشت روح‌الله حسینیان از سوی پسرش آغاز شد. وی متولد ۱۳۳۴ در استان فارس بود که با تأسیس وزارت اطلاعات و انتخاب محمد محمدی ری‎شهری به عنوان وزیر، همکاری‎هایش در مقام یک مسئول قضایی با این مجموعه آغاز شد. او جانشین نماینده دادگاه انقلاب در این وزارتخانه بود و همزمان در کنار کار قضاوت به عنوان عضو هیئت منصفه در بسیاری از دادگاه‎های وقت حاضر می‎شد. مسئولیتی که در طول دهه هفتاد هم ادامه یافت و عضویت وی در دادگاه‎های غلامحسین کرباسچی و عبدالله نوری را به کارنامه‎اش افزود. در همین دوره بود که نزدیکانش در دستگاه‌های اطلاعاتی از او با لقب «خسرو خوبان» یاد می‌کردند. حسینیان در پاییز سال ۱۳۷۷ با گشوده‎شدن پرونده‎ای با عنوان «قتل‎های زنجیره‎ای» در فضای سیاسی و رسانه‎ای کشور، در سخنان خود حمایت‌های ویژه‌ای از «سعید امامی» یکی از متهمان اصلی پرونده داشت. فعالیت‎های دیگر او همچون ریاست بر مرکز اسناد انقلاب اسلامی از سال ۱۳۷۴ و انتشار مجموعه‎ای از خاطرات، اسناد و کتاب‌های تألیفی در زمینه انقلاب و نیز سابقه دو دوره نمایندگی وی در مجالس نهم و دهم، همواره زیر سایه سخنان معمولاً خاص و دیدگاه‎های عمدتاً شاذش قرار گرفت و کمتر کسی به این ابعاد کار او، به ویژه تلاش‎هایش در مرکز اسناد برای ثبت خاطرات جمع کثیری از انقلابیون توجه کرد. رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی، عضو جبهه پایداری، نماینده اسبق تهران در مجالس هشتم و نهم آخرین روزهای عمر خود را در بیمارستان خاتم الانبیا گذراند و پس از طی یک دوره بیماری در در سن ۶۵ سالگی درگذشت و برخی از رسانه‎های نزدیک به حوزه علمیه و صداوسیما علت فوت را ابتلا به ویروس کرونا اعلام کردند.

۱۶ شهریور هم خبر درگذشت نورمحمد ربوشه نمایندۀ دوره‌های چهارم و ششم مجلس در سن ۶۰ سالگی بر اثر ایست قلبی روی خروجی رسانه‌ها قرار گرفت. او در انتخابات هفتمین دورۀ مجلس از حوزۀ انتخابیل ایرانشهر حائز اکثریت آرا شد اما نتیجه از سوی شورای نگهبان باطل اعلام شد.

مهرماه؛ پایانِ آقای جامعه‌شناس

غلامعباس توسلی از واپسین بازماندگان نسلی از سیاسیون ایرانی بود که عقیده به مبارزه را با علاقه به تدریس و تحصیل همراه می‌ساختند و نه چندان آلودۀ سیاست و پستی‌بلندی‌هایش می‌شدند و نه آنقدر در پستوی اتاقهای دانشگاه غرق در درس و مشق می‌ماندند که ارتباطشان با دنیای اطراف محدود شود. او متولد اول خرداد ۱۳۱۴ در رشتخوار خراسان رضوی بود که پیش از انقلاب به نهضت آزادی پیوست و پس از انقلاب هم ریاست دانشگاه اصفهان را برعهده داشت و هم در کنارش به فعالیتهای سیاسی می‌پرداخت. او نخستین رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران محسوب می‌شود و همچنین نامش را به عنوان بنیانگذار جامعه‌شناسی ایران نیز بر زبان می‌آورند. او از سال ۱۳۶۴ به عنوان مدیر گروه جامعه‌شناسی دانشگاه تهران برگزیده و اندکی بعد به سمت ریاست دانشکده نیز منصوب شد. هرچند در نهایت در جریان موج بازنشستگی «استادان ناهمسو» در سال ۱۳۸۶ از این دانشگاه خارج شد. وی در سالهای پایانی عمر به دلیل تشدید بیماری چندان در انظار عمومی ظاهر نمی‌شد و نهایتاً در ۲۵ مهر به دلیل کهولت سن و ایست قبلی درگذشت.

آیت‌الله حسن ممدوحی از روحانیون عضو جامعه مدرسین و نماینده دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری هم از دیگر چهره‌هایی بود که در روز اول مهرماه پس از یک دوره بیماری در سن ۸۱ سالگی درگذشت. او از جمله روحانیونی به شمار می‎رفت که انتقادات متعددی را نسبت به جریانهای سیاسی مخالف مطرح می‌کرد و در یکی از مصاحبه‌های خود با خطرناک خواندن نحله‌های روشنفکری گفته بود: «روشنفکرنماها از ابتدا مزاحم بودند و نمی‌گذاشتند امور پیش برود.»

حمید بهرامی احمدی نمایندۀ دورۀ هفتم مجلس که ماجرای رد اعتبارنامه‌اش در جریان مجلس پنجم با اتهاماتی خاص در زمان خود حاشیه‌های فراوانی ایجاد کرد نیز در روز ۳۰ مهر در سن ۷۸ سالگی درگذشت.

حزب مؤتلفه نیز در چهارمین روز مهر باردیگر شاهد درگذشت یکی از موسسان و حامیان خود در سال ۹۹ بود؛ حاج محمدجواد رفیقدوست که در تشکیل و تقویت حزب مؤتلفه  اثرگذار بود و در کنار حاج تقی امانی از حامیان مالی این تشکل سیاسی محسوب می‌شد.

آبان‌ماه؛ درگذشت «نواندیش دین‌پژوه»

از جوانترین درگذشتگان سال ۹۹، پژوهشگر اندیشۀ سیاسی اسلام و استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران که در شورای مرکزی مجمع محققین و مدرسین حوزۀ علمیۀ قم نیز عضویت داشت. فیرحی از سال ۷۸ تا زمان درگذشت عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران با دارای درجه «استادی» بود. وی در مقطع دکترا تدریس دروس «اندیشه سیاسی در ایران معاصر» و «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر»، در کارشناسی ارشد تدریس «فقه سیاسی» و «افکار سیاسی در ایران و اسلام»، «بنیاد گرائی و رادیکالیسم اسلامی معاصر» و در مقطع کارشناسی تدریس «نظام سیاسی و دولت در اسلام»، «تاریخ تحول دولت در جهان اسلام» و «مبانی اندیشه‌های سیاسی در اسلام» را عهده‌دار بود. فیرحی پس از ابتلا به کرونا، به بخش آی‌سی‌یو منتقل شد اما به تاریخ ۲۱ آبان در ۵۶ سالگی درگذشت. او از جملۀ پژوهشگرانی بود که می‌کوشید اندیشه‌ها و نظریه‌هایش دربارۀ مباحث فقهی و عقلی با روزآمدترین یافته‌های علوم سیاسی همراه سازد و درکی نو از موضوع اندیشۀ اسلامی ارائه دهد.

۱۶ آبان محمدرضا نجفی از نمایندگان مردم تهران در مجلس دهم و معاون سابق استانداری مرکزی که پیش از ورود به مجلس به عنوان چهره‌ای اقتصادی و تا حدودی دانشگاهی شناخته می‎شد، نیز به علت عارضۀ قلبی در ۵۱ سالگی درگذشت. وی از جملۀ جانبازان شیمیایی جنگ هشت‌ساله نیز به شمار می‌آمد.

از دیگر چهره‌های درگذشته در آبان‌ماه می‎‌توان به حجت‌الاسلام جواد اژه‌ای داماد آیت‌الله محمد حسینی بهشتی و موسس و رییس اسبق سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان در ۲۴ آبان و در ۷۲ سالگی، عمران علیمحمدی نمایندۀ دورۀ نهم مجلس در ۲۳ آبان در ۵۵ سالگی و ماموستا عبدالقادر بیضاوی امام جمعۀ اهل سنت ارومیه در ۸۷ سالگی و هر سه بر اثر ابتلا به کرونا اشاره کرد.

آذرماه؛ از ترور در دماوند تا ایست قلبی در قم

نخستین جمعۀ آذرماه با انتشار اخبار ضدونقیضی از ترور «یکی از دانشمندان هسته‌ای» به پایان رسید. عصر هفتم آذرماه کانالهای تلگرامی و صفحات اجتماعی برخی خبرگزاری ها و سایت های خبری از ترور محسن فخری‌زاده در بلوار مصطفی خمینیِ شهر آبسرد دماوند خبر دادند. او رییس «سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع» بود که اگر تا پیش از آن کسی نامی از وی شنیده بود، مربوط به کوشش‎هایش برای ارتقای سطح پیشرفت‏‎های دفاعی و قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح بود، فخری‌زاده که هدف یک حمله تروریستی تحت هدایت جاسوسان اسرائیلی و همکارانشان قرار گرفته بود، دقایقی پس از انتقال پیکر مجروحش با هلی‎کوپتر نیروهای امدادی به بیمارستان، به شهادت رسید. به دنبال اعلام قطعی خبر شهادت وی، واکنشهای بسیاری نسبت به این حادثه در میان مقامات لشکری و کشوری به گوش رسید و مسئولان ارشد نظامی رژیم صهیونیستی را تهدید به انتقامگیری از خون او کردند. در سطح جهانی نیز بازتاب این خبر موجب ایجاد نگرانی هایی در آن مقطع نسبت به وقوع برخورد سخت نظامی میان ایران و رژیم صهیونیستی و امریکایی‌ها در منطقه شد.

۱۹ آذرماه نیز خبر درگذشت آیت‌الله محمد یزدی از باسابقه‌ترین فقهای شورای نگهبان که تنها یک ماه پیش از مرگ با این جایگاه خداحافظی کرده بود در رسانه‌ها منتشر شد. او در بیشتر سال‎های دهۀ ۶۰ و تقریباً در طول مدت حیات بنیانگذار انقلاب، به عنوان «خطیب» شناخته می‎شد و کمتر مسئولیتی اجرایی را بر عهده داشت؛ جز این اما یزدی دو دوره نمایندگی مجالس اول و دوم را هم تجربه کرده است. او البته در دورۀ سوم مجلس نیز کاندیدا شد، اما به دنبال بالاگرفتن اختلافات میان جناح راست و چپ درون حاکمیت و حمایت رهبری وقت انقلاب از دولت میرحسین موسوی، انتخابات دورۀ سوم در فضایی به شدت دوقطبی برگزار شد که نهایتاً به شکست کامل لیست راست‎گرایان انجامید. محمد یزدی پس از آن و در پی استعفای لطف‎الله صافی گلپایگانی از عضویت شورای نگهبان در سال ۶۷ با حکم بنیانگذار انقلاب جایگزین او شد. یزدی در سال ۱۳۶۸ با حکم رهبری به عنوان رئیس قوۀ قضائیه منصوب شد. دوران صدرات او بر دستگاه قضایی با مسائل سیاسی و اجتماعی متعددی هم‎زمان شد و رخدادهای مختلفی را به همراه داشت.

او در پنجمین دورۀ انتخابات این مجلس در تهران شکست خورد اما باردیگر در انتخابات میان‎دوره‎ای که همزمان با انتخابات مجلس یازدهم برگزار شد از قم به خبرگان راه یافت؛ عضویتی که البته به دلیل شیوع کرونا و لغو مکرر نشست‎های خبرگان، هرگز منجر به حضور مجدد وی در صحن این مجلس نشد. وی پس از یک تحمل یک دوره بیماری در ۸۹ سالگی در قم درگذشت.

۱۶ آذر ماه علی‌اصغر زارعی از نمایندگان سابق مجلس که به دلیل مخالفت های صریحش با برجام شهرت بسیار کسب کرده بود،درگذشت. سیدمحمدعلی شهیدی رئیس سابق بنیاد شهید و آیت‌الله سیدیحیی جعفری نمایندۀ ولی‌فقیه در کرمان نیز از دیگر چهره‌هایی بودند که اخبار درگذشت آنان در آذرماه منتشر شد.

دی‌ماه؛ درگذشت عقبۀ تئوریک نظام

محمدتقی مصباح‌یزدی در ۱۱ بهمن ۱۳۱۳ در یزد متولد شد و تحصیلات دورۀ ابتدایی را در حالی پشت سر گذاشت که بارها به خانواده‌اش از علاقۀ خود به تحصیل علوم دینی در مهد و محل آن، یعنی نجف سخن گفته بود. او پس از مدتی تحصیل به علت شرایط اقتصادی خانواده به ایران بازگشت و در قم به طلبگی ادامه داد. مصباح‌یزدی از اوایل دهۀ ۵۰ «موسسۀ در راه حق» را تأسیس کرد و یک‌تنه راه‎‌اندازی و توسعۀ واحد آموزش و برنامه‌ریزی آموزشی موسسۀ جدید را بر دوش کشید و حتی پس از پیروزی انقلاب و بازگشت رهبری نهضت به کشور نیز همچنان تدریس و تعلیم در موسسه‎اش را ادامه می‎داد. با آغاز دهۀ دوم انقلاب بود که توانست «بنیاد فرهنگی باقرالعلوم» را تشکیل دهد و اندکی بعد با حمایت رهبری جدید انقلاب در سال ۱۳۷۴، این بنیاد به موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی توسعه و تغییر نام یافت. محلی که نسل جدیدی از شاگردان و ارادتمندان به مصباح یزدی را تربیت کرد و از نیمۀ همین دهه بود که حضور و سخنرانی های او در مجالس و محافل مختلف و در پیش‌خطبه‌های نماز جمعۀ تهران وی را بدل به یکی از اصلی‌ترین تئوری‌پردازان جمهوری اسلامی کرد. با شیوع کرونا و تعطیل بحث و درس، از سخنان خبرساز آیت‎الله دیگر چیزی منتشر نشد و نامش تنها زمانی دوباره به گوش رسید که نزدیکانش از بازگشت مجدد علائم بیماری گوارشی در وی خبر دادند. او در منزل بستری شد، مدتی به همین منوال گذشت، یک هفته بعد به بیمارستانی در تهران منتقل شد و با گذشت کمتر از ۶ روز به علت تشدید علائم به کما رفت و ۱۲ دی‌ماه در ۸۵ سالگی درگذشت.

صمد شجاعیان نماینده ادوار اول و دوم مجلس نیز دیگر چهرۀ درگذشته در دی‌ماه ۹۹ بود.

بهمن‌ماه؛ درگذشت سه منبری قدیمی

۱۳ بهمن شیخ عبدالله نظری از روحانیون قدیمی مازندران و شاگردان بنیانگذار انقلاب که از جملۀ مبارزان با حکومت پهلوی در ساری به شمار می‌رفت بر اثر کهولت سن در ۸۸ سالگی درگذشت. ۱۵ بهمن نیز شیخ حیدرعلی جلالی خمینی از وعاظ اراکی که سال ها امامت جمعه شهر خمین را برعهده داشت در ۸۸ سالگی درگذشت. او تولیت حوزه احمدیه شرق تهران و استاد درس اخلاق این حوزه بود. وی همچنین از نمایندگان امام راحل در حج، در سال ۱۳۶۰ بوده و در پایه‌گذاری حوزه علمیه خمین نیز نقش داشت.

سیدمحمد ضیاءآبادی منبری معروف ساکن تهران نیز از دیگر روحانیون درگذشته در بهمن‌ماه بود. او استاد اخلاق اسلامی و مفسر قرآن محسوب می‌شد که از سال۱۳۴۰ تا وفاتش ساکن و استاد حوزه علمیه تهران بود و جلسات دینی و اخلاقی برگزار می‌کرد. ضیاءآبادی در مدرسه مجتهدی نیز مدتی به تدریس اشتتغال داشت. وی بعد از وفات آیت‌الله بروجردی به تهران مهاجرت کرد و حدود ۶ دهه در این شهر به تدریس و منبررفتن مشغول بود. ضیاءآبادی پس از مدتی بیماری و نیز ابتلا به کرونا در ۲۰ بهمن در ۹۲ سالگی درگذشت، هرچند یکی از نزدیکانش علت مرگ او را کهولت سن و عارضه قلبی اعلام کرد.

الهیار ملکشاهی نمایندۀ دور نهم و دهم مجلس و رییس کمیسیون حقوقی و قضایی آن هم از دیگر چهره‌های سیاسی بود که در ۲۵ بهمن در ۵۹ سالگی درگذشت.

اسفندماه؛ داغِ علی اکرمی

صبح روز دهم اسفندماه علی اکرمی، فعال سیاسی که سالها در نشریات مختلف به عنوان روزنامه‌نگار مشغول فعالیت بود، در پی ابتلا به کرونا و تنها سه روز پس از بستری‌شدن در بیمارستان در ۴۳ سالگی و در روز تولد دخترش، درگذشت. اعلام این خبر برای چندمین‌بار از زمان درگذشت مهرداد میناوند و علی انصاریان، واکنش های انتقادآمیز تندی را در فضای مجازی نسبت به کندی روند واکسیناسیون به همراه داشت و انتقاداتی را متوجه مسئولان وزارت بهداشت ساخت. علی ربیعی سخنگوی دولت در یادداشتی به یاد علی اکرمی نوشت: «هنوز رفتن برخی‌ها، سخت شگفت‌زده‌ات می‌کند و وقتی اسمشان می‌آید، کسی نمی‌تواند بهت و غمش را پنهان کند؛ علی اکرمی از این جنس بود. علی روزنامه نگار بود،‌ رفیق بود، معتقد به تفکر و صاحب اندیشه بود. اهل تعامل بود. از بچه هایی بود که به رغم داشتن خط مشی سیاسی خاص خودش، اهل تعامل با همه گرایش‌های سیاسی بود. چندی قبل او را در جلسه‌ای دیدم. آمده بود و از میانجی‌گری نسلی سخن می‌گفت. برخلاف خیلی‌ها، او برای آینده، فکر داشت.»

اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری، محمود واعظی رئیس دفتر رئیس جمهوری و محمد توسلی فعال سیاسی از جمله چهره‌هایی بودند که درگذشت اکرمی را در پیامهایی جداگانه تسلیت گفتند.

انتهای پیام

منبع:ایسنا

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

htthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtthtt